شاید در ذهن برخی از مخاطبان این سوال ایجاد شود ، چرا بیشتر به آمیگا ۶۰۰ می‌پردازم و کمتر به آمیگا ۱۲۰۰ ؟ پاسخ این سوال، ریشه در تاریخچه و فلسفه طراحی این دو کامپیوتر دارد. آمیگا ۶۰۰ ، در واقع، آخرین نفس‌های معماری کلاسیک آمیگا بود، معماری‌ای که با آمیگا ۱۰۰۰ آغاز شد و با آمیگا ۵۰۰ به اوج خود رسید. این کامپیوتر کوچک و جمع‌وجور با پردازنده ۶۸۰۰۰ ، میراث‌دار نسلی از آمیگاهایی بود که بر پایه سادگی، کارایی و سازگاری بنا شده بودند. آمیگا ۶۰۰ ، با حفظ سازگاری تقریبا کاملی با نرم‌افزارهای آمیگا ۵۰۰، به کاربران این امکان را می‌داد که از گنجینه عظیم نرم‌افزاری این پلتفرم لذت ببرند. در واقع، آمیگا ۶۰۰، پایان باشکوه یک دوره بود، دوره‌ای که در آن آمیگا به عنوان یک کامپیوتر خانگی قدرتمند و خلاق، جایگاه ویژه‌ای در دل کاربران پیدا کرده بود.

اما آمیگا ۱۲۰۰، داستان متفاوتی دارد. این کامپیوتر، قرار بود آغازگر عصری جدید برای آمیگا باشد، عصری که در آن، آمیگا با گرافیک پیشرفته AGA و پردازنده قوی‌تر ۶۸۰۲۰ ، به رقابت با کامپیوترهای مدرن آن زمان بپردازد. متأسفانه، این رویا هرگز به طور کامل محقق نشد. آمیگا ۱۲۰۰ قربانی مشکلات مدیریتی و تصمیمات نادرست شد. این کامپیوتر، با وجود پتانسیل بالا نتوانست به موفقیت تجاری چشمگیری دست یابد و در نهایت، به یکی از مدل‌های ناکام آمیگا تبدیل شد.

در واقع، آمیگا ۱۲۰۰ آغاز یک راه ناتمام بود، راهی که می‌توانست آمیگا را به اوج جدیدی برساند، اما به دلیل شرایط نامساعد، این اتفاق نیفتاد. به همین دلیل آمیگا ۶۰۰، به عنوان نماد پایان یک دوره موفق، موضوعیت بیشتری برای بررسی دارد. آمیگا ۶۰۰ با وجود اندازه کوچک و قیمت مناسب، توانست بسیاری از ویژگی‌های مثبت آمیگا ۵۰۰ را حفظ کند و حتی در بسیاری موارد، بهبود بخشد. این کامپیوتر، هنوز هم طرفداران زیادی دارد و به عنوان یک نماد از دوران طلایی آمیگا، مورد توجه قرار می‌گیرد.

اگر بخواهم خلاصه تر توصیف کنم، آمیگا ۶۰۰، پایان یک داستان موفق بود، در حالی که آمیگا ۱۲۰۰، آغاز یک داستان ناتمام.